Skip to content

Latest commit

 

History

History
54 lines (32 loc) · 7.89 KB

aami-teaching.md

File metadata and controls

54 lines (32 loc) · 7.89 KB

اینم یه تجربه پراکنده دیگه!

خب من مدت‌هاست سعی می‌کنم از ایده‌هام بنویسم. مهمترین دلیل این نوشتن اینه که بتونم اول از همه خودم رو خلاص کنم. دوم اینکه این ایده‌ها اینجا ممکنه نظرات یا بازخوردهایی رو داشته باشه که من رو به این نتیجه برسونه که روی ایده بیشتر کار کنم یا اصلاحش کنم.

من به دلیل اینکه پدرم معلم هستن، همیشه به معلمی و درس دادن علاقه داشتم و دوستانی که من رو از نزدیک می‌شناسن یا شاگرد من(من بصورت آماتور استاد دانشگاه هستم) بودن میدونن که کم یا زیاد از پس درس دادن بر میام و حداکثر سعیم رو میکنم که مطلبی که باید انتقال پیدا کنه رو انتقال بدم. پس همیشه دوست داشتم که درس بدم و هنوز هم دوست دارم. این علاقه باعث شده که یکم فکر کنم تا ببینم چطور می‌تونم از این راه کسب در آمد کنم.

چرا آموزش

توی یکی از پستهای قبلی، نوشته بودم که با استفاده از یه روش ساده شما یه تخمین از این داری که کدوم یک از ایده‌هات در کوتاه مدت یا دراز مدت چقدر بازدهی خواهد داشت. ایده آموزش دادن هم یکی از اون ایده‌ها بود که به نظر میرسید از کارهای دیگه زود بازده تر باشه چون شما هزینه ساعاتی که وقت میگذاری رو مستقیم می‌گیری اما خیلی قابلیت بزرگ شدن نداره.

دوم اینکه الان یه مشکلی که تقریبا تمام شرکت‌ها با اون مواجه هستن نیروی انسانی هست. یعنی ما خیل عظیمی از داشنجوهای تازه فارغ التحصیل رو داریم که اونها آمادگی‌های لازم برای حضور در محیط کار رو ندارن. همچنین شرکت‌ها کلی زمان و هزینه‌شون رو صرف یاد دادن به نیروهای تازه واردشون می‌کنن. این یاد دادن د دوتا ضرر برای شرکت‌ها داره، اول اینکه معمولا حق‌الزحمه‌ای به نیروهای تازه کار داده میشه و دوم اینکه یکی از نیروهای متخصص یا با تجربه شرکت مجبوره کار خودش رو کنار بگذاره و نیروی تازه وارد رو آموزش بده. این آموزش تقریبا ۲ تا ۳ ماه طول می‌کشه که خب زمان به نسبت طولانی هست.

سوم اینکه من خودم همیشه به آموزش دادن علاقه داشتم و دارم!

مزایا و معایب آموزش دادن

مزایای آموزش به نظر من اینهاست

  • علاقه شخصی منه
  • به نسبت پول خوب در میاره
  • نیاز به سرمایه گذاری آنچنانی نداره و بیشتر سرمایه گذاریش از جنس وقت و زمان مدرسه

معایب آموزش هم اینه که

  • خیلی قابل توسعه نیست و شما بیشتر از ۸ ساعت در روز نمیتونی درس بدی
  • بصورت فصلی میتونی روش حساب کنی و دائم نیست

روش‌هایی که من اگه آموزش بدم دوست دارم ازش استفاده کنم

خب من رفتم گشتم و دیدم که دنیا عوض شده حتی دنیای آموزش اگه احتمالا من بخوام آموزش بدم از روش کلاس وارونه استفاده می‌کنم. توی کلاس وارونه شما مطالب رو خودت قبلا توسط روشهای مثل کتاب، جزوه یا فیلم توی خونه می‌خونی و توی کلاس میای مساله حل می‌کنی یا از اون علمی که یادگرفتی استفاده می‌کنی. میگن در این روش به علت دست و پنجه نرم کردن دانش‌اموزها با مواد آموزشی و استفاده عملی از اونها توی کلاس عمق یادگیری خیلی بالاتر میره.

خب پس اگه من بخوام کلاسی برگزار کنم با علم فعلیم شروع میکنم به تولید یه سری محتوای آموزشی که بصورت احتمالا فیلم و جزوه کوتاه خواهد بود و بعد با دانش‌اموزان کلاسم مسائل واقعی رو در کلاس حل خواهیم کرد.

چه چیزهایی رو آموزش خواهم داد

من اگه واقعا بخوام به شخصه چیزی رو آموزش بدم یکی از موارد زیر رو انتخاب می‌کنم:

  • نحوه کار و استفاده از pfsense: چون از نظر من یه روتری هست که کل کارهای یه شرکت به نسبت بزرگ تقریبا ۲۰۰ نفره رو الان دارم باهاش انجام میدم و خیلی کم هزینه تر و بهتر از مشابه‌هاش عمل می‌کنه
  • به دیگران python یاد میدم: به نظر من python یه زبان بسیار ساده و خوبه که خیلی از کارها توش به سادگی و راحتی انجام میشه و ارزش داره که همه اونهایی که توی نرم‌افزار کار میکنن یه سری بهش بزنن.
  • دروپال یاد میدم: چون تقریبا یک سال و نیم ازش استفاده کردم و میدونم قابلیت‌هایی داره که به درد خیلی از آدمها میخوره. لازم به ذکر میدونم که بگم کلاس بار طراحی و وبش کمتر از دورپال خواهد بود چون من خیلی وب و front end بلد نیستم
  • به آدمها سی توی لینوکس یاد میدم: یکی از جاهایی که آدم واقعا عمق کامپیوتر رو درک میکنه وقتیه که داری با سی سرو کله میزنی

یه چیز دیگه‌ای که خودم واقعا دوست دارم انجامش بدم و دیدم که آرش میلانی عزیز هم داره سعی میکنه انجامش بده اینه که میرم و توی شرکت‌ها میبینم که فردی که قراره استخدام بشه به چه مهارتهایی نیازمنده و اون مهارتها رو بصورت خاص منظوره یادش میدم. این باعث میشه که شرکت‌ها و خود تازه واردها کلی جلو بیفتن

جمع بندی و نتیجه گیری

احتمالا با توجه به اینکه سر من خلوت شده و پروژه‌ای که دستم بود تموم شده بعد از یه مدت دیگه شروع به فکر کردن در مورد کلاسها میکنم و اونها رو تبلیغ می‌کنم تا ببینم کسی توی کلاسها شرکت می‌کنه یا نه. در صورتی که این کلاسها به حد نصاب رسید در یک فرصت مناسب مطالب رو آماده می‌کنم و بهشون میدم تا کلاس شروع بشه و در کلاس هم سعی میکنم با مسائل واقعی در گیرشون بکنم.

اما اگه این تبلیغات به نتیجه نرسه و کسی نخواد توی کلاسها شرکت کنه این ایده‌هم مثل خیلی از ایده‌های دیگه ابتر میمونه و به علت عدم وجود نیاز به نتیجه نمیرسه.

فعلا همین!